معنی امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن, معنی امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن, معنی اkdj، kتmgd، اkاjت bاc، تmgdت lcbj, معنی اصطلاح امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن, معادل امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن, امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن چی میشه؟, امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن یعنی چی؟, امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن synonym, امین، متولی، امانت دار، تولیت کردن definition,